حدوداً سه ساعت از بامداد چهارشنبه 9 آذر 1401 گذشته بود که داداشم امیررضا با این پیام سراغم رو گرفت:
و این آغاز آشنایی من با سریال جدید نتفلیکس یعنی Wednesday بود. سریالی که طبق پیام فوروارد شده در یک هفته 341 میلیون ساعت تماشا شده و رکورد قبلی نتفلیکس که با 335 ساعت متعلق به فصل چهارم Stranger Things بوده رو شکسته! پیام دوم هم فوروراد شده. امیررضا میدونه من عاشق هری پاتر هستم و تمام کتاباش رو موبهمو خوندم. پس گزارههایی مثل «اگر هری پاتر رو دوست داری» یا «با مدرسه هاگوارتز حال میکنی» تو این پیام کاملاً بهدردنخور هستند!
اما جمله دومش چی؟ «سه قسمت دیدم و به شخصه عاشقش شدم» و تأکید دوباره روی مدرسه بودن هاگوارتز؟ کام آن دود... یو آر بتر دن دیس!
بهعلاوه ساعت ارسال پیام رو ببینید. بله این پیام قطعاً فوروارد شده.
- اما کارآگاه، پیام اورجینال توسط کی نوشته شده و برای چه کسی فرستاده شده بود؟
- من دو تا سناریو دارم واتسون؛ این پیام توسط خود کانالی که پیام اول ازش فوروارد شده نوشته شده. یا امیررضا به علت اینکه بعد از دیدن سه قسمتش کلی جو گیر شده و احتمالاً حال نداشته برای هر کس یک پیام جداگانه بفرسته، یک پیام دستهجمعی برای هرکسی که فکر میکرده ممکنه به هری پاتر علاقه داشته باشه فرستاده که سناریوی دوم بهشدت محتمل تره.
- پس یعنی پرونده بسته شد کارآگاه؟
- فکر نمیکنم. چون هیولای جدید نتفلیکس به این راحتیها خودش رو لو نمیده... باید از ونزدی آدامز کمک بگیریم.
شاید با خانواده آدامز آشنا باشید. یک خانوادۀ کارتونی که توسط چارلز آدامز آمریکایی در سال 1938 خلق و طی 150 کمیک تک پنلی در مجله هفتگی نیویورکر منتشر شده است. اما کار آدامزها تنها به مجلات ختم نمیشود و نسخههای اقتباسی از این خانواده بارها در سریالهای تلویزیونی، فیلم، بازیهای ویدئویی، کمیک بوک، اجراهای موزیکال و محصولات تبلیغاتی دیده شدهاند.
و حالا ونزدی (Wednesday) دختر خانوادۀ آدامز نقش اصلی سریال جدید نتفلیکس است. تک دختر گومز و مورتیشیا و خواهر پاگزلی، پسر تهتغاری خانوادۀ آدامز. ونزدی عاشق مرگ، عنکبوتها و ترساندن مردم تا سر حد مرگ است. شخصیت گوتیکی که به پوست رنگپریده، موهای بافته شده و لباسهای سیاهسفیدش شهرت دارد. او بهندرت احساساتش را بروز میدهد و اکثر اوقات تلخ و بداخلاق است.
چطور میشود عاشقش نبود؟
بیشتر بخوانید: نحوۀ آغاز به کار ذولیشو از زبان خودش
خیلی خب؛ اعتراف میکنم که دقیقاً بعد از خوندن پیام امیررضا خوابیدم! انتظار که نداشتید ساعت 3 صبح بهخاطر یک پیام چند خطی بلند شم و سریال رو دانلود کنم؟ اما خب فردای همان روز (یعنی در واقع چند ساعت بعدتر در همان روز!) دانلودش کردم و حدوداً ساعت 11 شب بود که با حسین و علی و احسان پای تلویزیون نشستیم.
همانطور که توی پیام ذکر شده بود سه قسمتش رو دیدیم و عاشقش شدیم. شخصیتها و بهخصوص خود ونزدی اونقدر خوب و جذاب بودن که دلمون نمیخواست باهاشون خداحافظی کنیم. خط داستانی عالی بود. پرفرازونشیب و همانطور که از خانوادۀ آدامز (و البته کارگردانی تیم برتون) انتظار میره، عجیبوغریب!
جنا اورتگا (Jenna Ortega) بازیگر نقش ونزدی به بهترین شکل ممکن از پس مسئولیتش بر آمده! میگن در حین آمادهشدن برای این نقش نوازندگی ویولنسل، تیراندازی، قایقرانی، شمشیرزنی و زبان آلمانی یاد گرفته و پسر واقعاً هم خوب کاری کرده. اصلاً دلم نمیخواد اسپویلر باشم بهخاطر همین از نقطه عطف کارش که فکر کنم تو قسمت چهارم شاهدش خواهید بود حرفی نمیزنم.
یه جورایی میشه گفت اورتگا ناجی تیم برتون و تیمش شده. دختر مکزیکی که بهزعم منتقدین اگر به این خوبی شخصیت ونزدی رو بازی نمیکرد، سریال به قهقرا میرفت.
چرا سنگین؟ اتفاقاً کاملاً هم سبکه! من نه منتقد فیلم و سریالم و نه علمی در این زمینه دارم. این پست در واقع دقیقاً همون چیزیه که باید باشه: یک پیام جوگیرانۀ دیگه درست مثل همونی که امیررضا برای چند نفر کپی پیست کرده بود.
قصدم فقط این بود که در موردش بنویسم تا کمی خالی شم. شاید اونا که بیشتر منو میشناسن بدونن که منظورم از خالیشدن چیه! حتی نمی دونم اسمش همین خالیشدن باشه یا چی؟ ولی ذولی مواقعی که در معرض یک تجربۀ جذاب قرار می گیره باید در موردش بنویسه. انگار اگر این کار رو نکنه بعداً این لحظات خوب رو بهخاطر نمیاره. چی بگم؟ منم این مدلیم دیگه.
و حالا که بحث اعتراف شد. پستهای بلاگ شخصیم هیچکدومشون ادیت و ویرایش و غیره و ذلک نمیشن. اینایی که اینجا مینویسم دقیقاً اینایین که اینجا مینویسم. شاید حاوی غلط املایی، اشتباه تایپی، مشکلات نگارشی و... باشن؛ اما حاوی احساسات هم هستند. پس شما به بزرگی خودتون ببخشید و برید همینالان Wednesday رو تماشا کنید.
عزت زیاد.
2 Comments
معلومه که کپی پیست کردم، چه انتظاری داری؟ بشینم سه صب برات بلاگ بنویسم که: آی آدما بیاید من یه تجربه خفن داشتم و یه اعتراف سنگین میخوام بکنم که سَبُکه (آه گیو می عه بریک) و تا ازش ننویسم آروم نمیگیگیرم!
و اینکه سریال برای اهلش قطعا جذاب و خفنه و جوگیریای تو نظر من راجب این سریال نبود وگرنه بجای اینکه به دو نفر که میدونم اهلش هستن پیشنهاد کنم میشستم یه بلاگ مینوشتم که: آی آدما… فک کنم دارم زیاده روی میکنم دیگه
پ ن: این پیام برای محمد اصفهانیان نوشته شده بود و بعد برای ذولی فوروارد شد
آی نیو ایت… مطمئن بودم برای محمد اصفهانیان نوشتی و بعد برام فورواردش کردی. منتهی فکر کردم خب امیررضا میدونه که ممد هری پاتر دوست داره پس چرا باید تاکید کنه که اگر هری پاتر رو دوست داری. باگ از تو بوده دود.
به هر حال اگر فقط دو نفر اهلش بودن اینقدر رکورد تماشا نمیزد. منم بلاگش کردم که افراد زیادی که اهلش هستن ببینن!