بالاخره سوت پایان بازی زده میشود و بازیکنان تیم ملی پرتغال در میان شادی مراکشیها یکبهیک روی زمین میافتند. هزاران جفت چشم به کریستیانو رونالدو دوخته شده تا سقوطش روی چمن ورزشگاه را تماشا کنند. او مثل بازی گذشته از جا برمیخیزد و خود را به سمت رختکن میکشاند؛ اما این بار رفتنش نه از روی ناراحتی برای تبدیلشدن به یک بازیکن نیمکتنشین، بلکه بهخاطر پایان رؤیاهایی است که در سر دارد. بالاخره کنترل خودش را از دست میدهد و مقاومتش میشکند. اشکها سرازیر میشوند تا گواه این باشند که کریستیانو بر خلاف تصور اکثر طرفداران فوتبال، بازیکنی مغرور و بیاحساس نیست. آخرین تصاویر رونالدو با پیراهن تیم ملی پرتغال غمانگیز هستند؛ اما نه بهخاطر شکست تلخ برابر مراکش. این قاب پایان یک عصر جذاب در فوتبال را به تصور کشیده است. عصری سراسر هیجان و رقابتی افسانهای بین دو بازیکن فرازمینی!
با رفتنش دلم میگیرد. خاطرات سالهای گذشته را مرور میکنم. از دورانی که در منچستریونایتد هنرنمایی میکرد تا روزی که با قراردادی جنجالی به تیم محبوبم پیوست. دقیقاً همان روزی که بابا گفت: مثل اینکه از این به بعد باید از این پسره خوشمون بیاد!
بله؛ از او نفرت داشتیم! کل خانوادۀ شوقی از او متنفر بود. اصلاً جنس رونالدو همین است. دوستداشتن او درصورتیکه بازیکن تیم محبوبت نباشد سخت است. او کل 90 دقیقه را برای پیروزی تیمش میجنگد و به چیزی جز گل زدن فکر نمیکند. شوتهایش برای گلرها دلهرهآور است و پرشهایش قلب هر مدافعی را میلرزاند. چطور میتوان او را دوست داشت؟
اما دقیقاً از روزی که به رئالمادرید پیوست ورق برگشت. 9 فصل در مادرید ماند و تبدیل به یک افسانه شد. طی تمام این سالها یکبار هم از بابا فحش نخورد که در نوع خودش حیرتآور است! باید مجید شوقی و فوتبال دیدنش را از نزدیک ببینی تا متوجه منظورم شوی. هیجان بازی که وجودش را میگیرد به زمینوزمان رحم نمیکند. اما کریستیانو برایش چیز دیگری بود. کریس برای همۀ ما چیز دیگری بود. هیچوقت هیچ یک از بازیهای رئالمادرید را از دست نمیدادیم. هیجان داشتیم که این بازی هتریک میکند یا بریس؟ ضربه آزاد گل میکند یا شوت از راه دور؟ باز هم در آسمان پرواز میکند یا با یک بغل پای ساده کار تیم حرف را یکسره خواهد کرد؟
رونالدو و رئال برای هم خوشیمن بودند. افتخارات فردی و باشگاهی پشتسرهم ردیف و رکوردها یکی پس از دیگری شکسته میشدند. قهرمانی در لالیگا، کوپا دل ری و شاهکار سه قهرمانی چمپیونزلیگ پیاپی! او در مادرید چهار توپ طلا به دست آورد و رقابتش با لیونل مسی به رقابتی افسانهای تبدیل شد. خلاصه که 9 فصل تمام برایمان افتخارآفرینی کرد و در آخر با رفتنش قلبمان را به درد آورد!
نقشه این بود که در سومین لیگ معتبر اروپا هم مثمر ثمر واقع شود و به حسرت یووه برای قهرمانی در لیگ قهرمانان پایان دهد؛ اما یوونتوس با وجود قهرمانیهای متعدد در سریآ توانایی رقابت با تیمهای بزرگ اروپایی را نداشت. رونالدو چهار فصل را در یوونتوس سپری کرد و در آخر به یاد دوران جوانی به منچستر بازگشت. بازگشتی که شاید اشتباهترین تصمیم دوران فوتبالیاش بود.
باید اعتراف کنم که گریههای کریستیانو رونالدو در راهروی ورزشگاه الثمامه اشکم را در آورد. نه بهخاطر حذف پرتغال یا کریستیانو رونالدو از جام جهانی؛ این اشکها برای پایان یک عصر باشکوه فوتبالی سرازیر شده بودند. دورهای سرشار از هیجان و رقابت بین دو اسطورۀ تاریخ فوتبال: کریستیانو رونالدو و لیونل مسی.
مسی هنوز هم در جام جهانی هست و احتمال دارد با بالابردن جام جهانی بهشدت از رقیب دیرینهاش پیشی بگیرد. اما رونالدوی ۳۷ساله در پایان دوران فوتبالیاش به سر میبرد و احتمالاً این آخرین باری خواهد بود که در لباس تیم ملی پرتغال قدم میزند. چه اتفاق تلخی! چه سناریوی بیرحمانهای نوشتی آقای سرنوشت. این چه بلایی بود که بر سر رونالدوی محبوب ما آوردی؟
رونالدو برای من نماد تلاش و کوشش است. بازیکنی که هیچ نداشت و استعدادهایش هم نصف لیونل مسی نبود؛ اما آنقدر برای رسیدن به جایگاهش تلاش کرد که موفق شد این شکاف را بپوشاند. دلیل علاقۀ قلبی شدیدی که به او دارم همین است. او برای من اسطورۀ مقاومت و جنگجویی بیبدیل است که برای رسیدن به خواستههایش هر کاری میکند. حرفهای زندگی میکند و برای تکتک لحظاتش برنامه دارد. تمرکزش مثالزدنی و میل به پیشرفتش بی حد و اندازه است.
بله باید اعتراف کرد که این رقابت با برتری لیونل مسی به اتمام رسیده است. یک اعتراف تلخ و درعینحال واقعگرایانه! اما آیا چیزی از ارزشهای کریستیانو کم شده است؟ به نظرم خیر! او همیشه در یادها باقی میماند و الگوی ورزشی بسیار مناسبی برای ورزشکاران جوان خواهد بود. او در تاریخ تیم ملی پرتغال و باشگاههای اسپورتینگ لیسبون، منچستریونایتد، رئالمادرید، یوونتوس و هر باشگاهی که برای ادامۀ فوتبالش انتخاب کند جاودانه خواهد بود. او کریستیانو رونالدو است و از نامش همیشه به نیکی یاد خواهد شد.